سفارش تبلیغ
صبا ویژن
رادیو جیــــــــــــــــــبی

سلام  بچه ها جونم.خوفید؟خوشید؟سلامتید؟دماغتون چاغه؟کیفتون کوکه؟

دلتونم که طبق معمول واسه من یه ریزه شده بود.بله می دونم .می دونم.خودتونو کنترل کنید کنترلتونو آرامش کنید.آرامشتونو  چیز کنید....

اه چقدر چرتو پرت می گم.حالا مثلا با هزار اصرارو خواهش  مدیر خوابگاهو کشوندم چار طبقه بالا که بیاد اینجا این کامی رو واسه من روشن کنه که ما هم همچینی بعد از قرنی اگه خدا بخواد یه دو کلمه برنامه نویسی کار کنیم که گویا خدا نمی خواد اینگار اونم همچینی ترجیه می ده آک بمونه.خب بمونه به ما چه.ما که تا الانش حرفی نزدیم از اینجا به بعدشم راضیییم به راضای خدا.

می گمااااااااااااا

فکر کردم حالا بیام یه سی چل تا نظر واسم گذاشتید.بابا خیلی حال دادید.دمتون گرم.انگار من پامو اینجا نذارم کسی پاشو نمی ذاره اینجا .یکی نیست بیاد اینجا ببینه من مردم زنده ام تو گورم رو گورم کجام؟

مردم رفیق دارن ما هم داریم دیگه.البته یه یکی دو تا یی داشتیم که فکر نمی کنم دیگه چیزی ازشون مونده باشه.گویا باید دوباره شروع به تبلیغ کنیم بلکم یه دو نفر افتخار دادن یه چند مین وقت واسه این چرندیات بنده گذاشتن یه دو تا هم کامنت گذاشتن بنده رو مسرور فرمودن.

جاتون خالی به مناسبت نیومدن استاد کلاس یکی از بروبچز اتاق یه الویه درس کردیم باقلوا.البته به همون شیوه ی دنگیه خودمون.

نکته(همه حواسا تو کلاس استاد دارن نطق می کنن.دلم برات بگه که ما یه تارف زدیم اونام که قربونم برن از خدا خاسته  دیگه.مجبور شدیم  واسه یه لقمه الویه  که معلوم نشد افتاد کدوم طرف معده600 تومن تنهایی یعنی تنهاییه تنهاییا باور می کنی آره دیگه پیاده شدیم.بابا یکی نیس به اینا بفهمونه دانشجوییما مثلا.به قول مامان دانشجو جماعت باید دوزاری رو تو هوا بزنه.خوب بزنه به ماچه ماکه جلوشو نگرفتیم که.شما اگه دوزاری تو هوا دیدی مارو بی خبر نذار.

دلم واست بگه شارژ گوشمونم که تموم شده  گوشیه بدون شارژم  نه اینکه مثله زنبور بی عسله (چه ربطی داشت) شارژش که تموم می شه می ندازیمش تهه چمدون که اون ریختشو نبینیم یه وقت هوس کنیم اس ام اسی احیانا زنگی چیزی بزنیم. عزیزان اگه  تمایل دارن شارج گوشیه بنده رو تامین کنن  من در اسرع وقت برای دادن شماره حساب در خدمتم.اصلا هم خجالت نکشید اشکالی نداره من اصلا ناراحت نمی شم.شما راحت باشید.اجرتونم ایشالا با خدا.

خب دیگه باید برم.دانشجویان عزیز خسته نباشید. مبحث این جلسه ی برنامه نویسی در همین جا به پایان می رسه.چقدم برنامه نوشتم .اصلا بترکون.از چشمو گوشم همین طور برنامس که داره تراوش می کنه.

پیام اخلاقی رم دیگه بی خیال شدیم این دفه به جاش یه جبرانی آخر ترم واستون می ذارم.برید حال کنید.

 


نوشته شده در دوشنبه 86/8/28ساعت 11:22 عصر توسط شاید خودم نظرات ( ) |