سلام بچه ها جونم.خوفید؟خوشید؟سلامتید؟دماغتون چاغه؟کیفتون کوکه؟ دلتونم که طبق معمول واسه من یه ریزه شده بود.بله می دونم .می دونم.خودتونو کنترل کنید کنترلتونو آرامش کنید.آرامشتونو چیز کنید.... اه چقدر چرتو پرت می گم.حالا مثلا با هزار اصرارو خواهش مدیر خوابگاهو کشوندم چار طبقه بالا که بیاد اینجا این کامی رو واسه من روشن کنه که ما هم همچینی بعد از قرنی اگه خدا بخواد یه دو کلمه برنامه نویسی کار کنیم که گویا خدا نمی خواد اینگار اونم همچینی ترجیه می ده آک بمونه.خب بمونه به ما چه.ما که تا الانش حرفی نزدیم از اینجا به بعدشم راضیییم به راضای خدا. می گمااااااااااااا فکر کردم حالا بیام یه سی چل تا نظر واسم گذاشتید.بابا خیلی حال دادید.دمتون گرم.انگار من پامو اینجا نذارم کسی پاشو نمی ذاره اینجا .یکی نیست بیاد اینجا ببینه من مردم زنده ام تو گورم رو گورم کجام؟ مردم رفیق دارن ما هم داریم دیگه.البته یه یکی دو تا یی داشتیم که فکر نمی کنم دیگه چیزی ازشون مونده باشه.گویا باید دوباره شروع به تبلیغ کنیم بلکم یه دو نفر افتخار دادن یه چند مین وقت واسه این چرندیات بنده گذاشتن یه دو تا هم کامنت گذاشتن بنده رو مسرور فرمودن. جاتون خالی به مناسبت نیومدن استاد کلاس یکی از بروبچز اتاق یه الویه درس کردیم باقلوا.البته به همون شیوه ی دنگیه خودمون. نکته(همه حواسا تو کلاس استاد دارن نطق می کنن.دلم برات بگه که ما یه تارف زدیم اونام که قربونم برن از خدا خاسته دیگه.مجبور شدیم واسه یه لقمه الویه که معلوم نشد افتاد کدوم طرف معده600 تومن تنهایی یعنی تنهاییه تنهاییا باور می کنی آره دیگه پیاده شدیم.بابا یکی نیس به اینا بفهمونه دانشجوییما مثلا.به قول مامان دانشجو جماعت باید دوزاری رو تو هوا بزنه.خوب بزنه به ماچه ماکه جلوشو نگرفتیم که.شما اگه دوزاری تو هوا دیدی مارو بی خبر نذار. دلم واست بگه شارژ گوشمونم که تموم شده گوشیه بدون شارژم نه اینکه مثله زنبور بی عسله (چه ربطی داشت) شارژش که تموم می شه می ندازیمش تهه چمدون که اون ریختشو نبینیم یه وقت هوس کنیم اس ام اسی احیانا زنگی چیزی بزنیم. عزیزان اگه تمایل دارن شارج گوشیه بنده رو تامین کنن من در اسرع وقت برای دادن شماره حساب در خدمتم.اصلا هم خجالت نکشید اشکالی نداره من اصلا ناراحت نمی شم.شما راحت باشید.اجرتونم ایشالا با خدا. خب دیگه باید برم.دانشجویان عزیز خسته نباشید. مبحث این جلسه ی برنامه نویسی در همین جا به پایان می رسه.چقدم برنامه نوشتم .اصلا بترکون.از چشمو گوشم همین طور برنامس که داره تراوش می کنه. پیام اخلاقی رم دیگه بی خیال شدیم این دفه به جاش یه جبرانی آخر ترم واستون می ذارم.برید حال کنید. سلامی چو بوی خوش››››››››››››››› چیز...قورمه سبزی.خوبه؟آخه دلم خیلی واسه قرمه سبزی تنگیده.نه این که آشپزی بلد نباشما نه اصلا این چه حرفیه بلدم منتها وقتشو ندارم.حالا شما بگذر دیگه. اینجا معجوزم.هان ؟یعنی عاجزم .خدا پدر اون برنامه نویسی رو که wordoنوشت بیامورزه .با این wordpade عهد بوقی اصلا نمی شه کار کرد .الانم اینجا ندارن دیگه. منم اصلا راحت نیستم.می گم چه خوبه من اینجارو دارما واسه چرتو پرت گفتن خیلی خوبه .اخه دیگه نمی ذارن مثه قبلنا موقع حرفیدن خزءولات تحویلشون بدم.نا سلامتی ما هم دانشجوییم خب. تازه .کجاشو دیدی ؟قراره این ترم دسته هر چی دانشجوی مشروطی و با کلاسه از پشت ببندم.بابا سختههههههههههههههه.به خدا درسامون خیلی خفن سخته.سر کلاس ریاضی که آدم گیج می زنه. این استاده کچله ما از اون دقیقه ی اول تا لحظه ی آخری که قیافشو مجبوریم متحمل بشیم ما رو میرزا بنویس فرض می کنه و تا می تونه همه چیرو واسه ما دیکته می کن.خب طفلی چه کنه ؟دانشجوا که شغل اصلیشون متکدی گری باشه و وسعشون به خرید کتابای 500 صفه ای نرسه مجبورن عینه دور از جونه شما و من خر بنویسن دیگه.آخر ترمم که شده همه می بینیم ریاضی هیچی بارمون نشده که هیچ دستخطمونم بد بود بدترم شده فقط یه مزیتی که داره شبیه کلاسای تند نویسه.خوبه خب .همینجوریه که می کن دانشگا درس زندگی می ده دیگه.یه استاد قشنگم داریم که طفلی یه خورده بگی نگی عقده ای بار اومده خب دسته خودشم نیست دیگه .پسری که تا 30 سالگی عذب بمونه عقده ای هم می شه دیگه اینم از عوارض به تعویق انداختن ازدواجه.البته من فکر می کنم تا الان مامان ایشون تموم تلاشه خودشونو واسه ی انداختن پسرشون به همه ی دخترای این شهر کردن ولی خب دیگه نتیجه نداده و حالا ما ی بیچاره باید جور خوشتیپی و خوشگلی و خوش اخلاقیه مفرط این بیچاره رو بکشیم.می گفتم .این استاد قشنگ ما از روز اول ترم گفت آقا این خط ایناهاش ------------------------- اینم نشون (حالا نشونو دیگه بلد نیستم اینجا عملی نشونتون بدم فعلا به همون خط بسنده کنید) می گفتم بله گفت این این. اینم این .من این ترم همه ی دخترای کلاسو می اندازم.این دیگه فکر کنم نهایت عقده ی یه استادو می تونه نشون بده که باعث شد منو چند عدد از این بروبچز بی کار بگردیم دونباله یه دختر بدبخت تا بدبخت ترش کنیمو این استادو هم از این تنهایی در بیاریم بلکه مهر ما تو دلش نشستو ما رو نینداخت. خب دیگههههه.واسه ایندفه بسه.پیام اخلاقیامم فعلا ته کشیده.حالا من یه ساعت واستون فک زدم شما که نمی تونید همینجوری بی تفاوت باشید که .اجرتون با خدا .واسه این دیوونه ی تنها فقط دعا کنید. دیگه حرفی ندارم.این دفه هم تموم شده.آره دیگه .برو پایین یه سی چل تا نظر بده بعد راتو بگیر برو. اول قراااااااار نبود بسوزند عاشقان بعدا قرار شد بسوزند عاشقان آره جونم اینجوریاس !!اینقدر بهت گفتم بابا آخر عاقبت نداره ها. بیچاره می شیا.دیدی کشکی کشکی سرت شیره مالیدن؟ حالا بسوز.ولی می دونم تو از عاقبتش همچین با خبر با خبرم نبودی که .همینه دیگه. منم که گفته بودم آقا مجوز نداری شاعر نشو...اصلا به ما چه!! ما که جزو مشمولان این خزئولات نیستیم که. به قول مامانم تو هنوز دهنت بوی شیر می ده... هر چند شیری که ندیدیم که. تا اونجا که یادمونه هر چی بوده شیرخشک بوده و بس.اصلا به ما چه!!!فعلا که بزرگ شدیم رفت دیگه. حالا به هر زوری بود. خلاصه از ما گفتن بود اینقدر نشین پای چت نداره آخر عاقبت .اصلا چه ربطی داشت نه؟ربط نداشت؟چت به عشقو عاشقیو اینا.نداشت یعنی؟خب به ما چه اصلا!!!من تا اینجاشو بهت گفتم دیگه ربطش با خودت. همه چیرو که نباید لقمه کنن بذارن تو دهنت.پس تو کی می خوای بزرگ شی بچه.فقط لنگ دراز می کنی؟این باید همچنان آک بمونه؟خب بمونه به ما چه اصلا!!!خب کوفتو به ما چه.هی زرتو زرت به ما چه به ما چه. راستی بچه ها جون دلم واستون یه جیگیلی شده بود.واقعا بی کامپیوتری بد دردیا آقا بــــــــــــــــــــد!! دست همتونم درد نکنه اینقدر لطف فرمودید و نظراز خودتون در کردید.قربونتون برم. همم ... آقا ! یه متن عشقولانهای نوشتم اصلا ماه !!!!!! 2 هفتهس دارم روش کار میکنم ! فک کن ... !!! اصلا یه چیزی میگم یه چی میشنوی ... با وجود اینکه خیلی بی استعدادم ولی انقدر عاشقانهست ... اشک تک تکتون در میاد ! حالا ببین ! این شما و این هم حاصل 2 هفته تلاش من : خب ... ببین عزیزم ، بیا ... کفترای قلب ذلیل شدمونو .... پر بدیم ... برن هوا ... نیان زمین ...آهای الاغ نازنین ... سر در هوا سم بر زمین ... ! تو خیلی خوبی عزیزم ! می فهمی که چی میگم !؟ اگه نفهمی .... خیلی خنگی ! ممم .... چیزه ! نگاه تو مرا ذوب میکند ... یکهو میبینی من نیست شدم ! رفتم تو زمین ... بعد هی دوستام میگن دیوونه ! دیوونه ! کجایی !؟ ... وآنها نمیدانند که من ذوب شدم ... صدای تو مرا خیلی گرم میکند ... وقتی که هی زرتوپرت میکنی...من گرم میشوم ! ...ولی خدایی هیچی شومینهی خونمون نمیشه ! تو خوبی ... میدانم ! گام های استوار تو مثل پرواز کبوتران است !!!! (من عاشق این تشبیههای بدون وجه شبه خودمم! ) مم ... بعضی وقت ها هست که من از دست تو بسی ناراحت میشوم ...چون خبردار میشوم که باز هم رفتی gf پیدا کردی ... البته من زیاد به دل نمیگیرم چون میدانم که تو برای امتحان کردن من این کار ها را میکنی ... ! واااااااای که تو چقدر ماهی .... میدونم خیلی گریه دار بود ... دستمال کسی خواست رو میزه برداره ... بسه دیگه خواهش می کنم .اینقدر تشویق نکنید.بابا ول کن ماچو بوس دیگه واسه چیه؟!!بفرمایید دیگه.اااااااااااااااااااااااااااه بشین سر جات دیگه توام.جنبه ی هیچی رو ندارن.همینه دیگه یکی مثه اون شاعرا که بدون مجوز میان یکی هم مثه من که همه واسش بال بال می زنن. می دونم بابا .درکتون می کنم. همینجوریشم کلی وقتمو گرفتی.آخه نه اینکه وقت من همینجوری نیس که ...واسه خودش کلی باارزشه.اصلا یعنی چی؟ برو عاشق شو ..به ما چه اصلا .خواستی برو معتاد شو.شما که فقط دنباله بهونه ای دیگه. عزیزان امروز می خواییم در باره ی یکی از معذلات بزرگ جامعه یه مختصر بحثی داشته باشیم البته شما حق دارید فقط بشنوید من خودم اینجا از حق همتون دفاع می کنم.همین طور که می دونید جامعه دو مئذل بزرگ داره .البته هم اکنوم.یکی سهمیه بندی شدن بنزین و دیگری سربازیه جوانان. می گم این سربازیم معذل شده ها(نمی دونم معزله مئذله موعزله مئزله ...)شرمنده واقعا من از پایه مشکل دارم.اره می فرمودم.اصلا یعنی چی که پسر سربازی نره؟اصلا چه معنی می ده؟ول گشتن و مفت خوری هم حدی داره آخه.اصلا این چه کاریه ؟پسر که به سن بلوغ رسیدبه محظ رئیت اولین رشته پشت لبش باید بفرستیش بره سربازی. یه خورده که آش خنک خورد دستش که اومد نون دونه ای چنده تو گوشش می مونه اومد خونه از دست پخت مامانو آبجیو اینا ایراد که نگیره هیچ سنگم دادن بخوره صداشم در نیاد.لازم بود کتکم بخوره .بچه زدن نداره غول بچه که زدن داره که . اصلا یعنی چی پسر عذب تو خونه بمونه؟چه معنی می ده این؟اگه دست من بود نمی ذاشتم احدی سربازی نره.همه رو از دم مشمول می کردم.کف پای صافو کمر صاف و موی صافو اینا آخه چه دلیلیه واسه معاف شدن؟همچین دلیلای قشنگی نیستن من دوس ندارم.همین حرفا رو می زنن که همه می رن سندل می گیرن دیگه. دو روز دیگه که کف پاشون شد عینه کف دستشون مثه دخترای کور می شینن تو خونه(البته به قول مامان)سر کار که نمی رن هیچ آب و دونشونم باید ساعت به ساعت عوض کنی. اینا دیگه .همین داداشیه من. پروپرو با 23 سال سن داره واسه خودش راس راس می چرخه.آخه یکی نیس بگه تو آینده نداری پسر؟؟ تو کار نمی خوای زن نمی خوای؟؟؟؟؟ البته مورد سوم و که اگه هم بخواد فکر نمی کنم بدن.بعد توقع داره پول تو جیبیشم هر ماه حاظر باشه.اونوقت منه بیچاره مثه کزت باید از صبح تا شب اینجا یخ حوض بشکنم با یه دبه دوغ شبم رو روز کنم. اینم که اعصا بمه.اینا همش دیالوگای خودم بودا .یه وقت فکر نکنی از یه جا برداشت کردما.نه صلا به هیچ وجح.خودت که می دونی اهل هر چی باشم اهل تقلیدو این حرفا ...نه اصلا حرفشو نزن. حالا شما بگذر . راستی بالاخره موفق شدیم واسه ترم جدید یه خوابگاه بگیریم عی نهو زندان ابو قریب(همینه دیگه؟)عزیزانی که قصد بازدید از زندان ابوقریبو دارن ولی تا این لحظه موفق به بازدید از زندان نشدن می تونن از شعبه ی دوم اون که تازه تاسیس شده و واقع در شهر جدیده بازدید کنن. ما و مسئولان خوابگاه ابوقریب تمام تلاش خودمونو می کنیم که بهتون بد بگذره و هه حس زندان به شما القا بشه. اصلا به ما چه؟؟به قول بابا یه خورده دندون رو جیگر بذار این چند ترمم تموم میشه. دیگه بعدشم که تکلیف روشنه. باید مدرک رو بذاریم در کوزه آبشو بخوریم .به به چه حالی می ده آب مدرک خوردن..البته از این حرفای کلیشه ای که اصلا خوشم نمی یاد چون مطمئنن واسه هر کی که کار پیدا نشه واسه من دیگه پیدا می شه .کشکه مگه؟ مگه دست خودشونه اصلا.همچین کاری پیدا کنم نفهمی از کجا خوردی. دیگه باید برم دیگه این دفه خبر زیاد داشتم ولی اینگار پاچمونو ول نمی کنن اینا .همینجوریشم باید 600 تومن پیاده شم.صندوقم که اون پایینه دیگه.به قول شاعر به صندوق کامنتا سنگ نزنید شاید انجا کفتری می خورد آب ...همین دیگه.
آنروز که ما با هم تو کوچهی خلوت راه میرفتیم ... استیشن آمد ما را گرفت ... ولی تو را نگرفت ... من را گرفت ... تو در رفتی ... من آن روز خیلی از تو خوشم آمد ...چون فهمیدم خیلی زبلی ... !
نوشته شده در دوشنبه 86/8/28ساعت
11:22 عصر توسط شاید خودم نظرات ( ) |
نوشته شده در جمعه 86/8/4ساعت
11:16 عصر توسط شاید خودم نظرات ( ) |
نوشته شده در شنبه 86/7/7ساعت
10:54 صبح توسط شاید خودم نظرات ( ) |